فرشته کوچولو ...

خبر خوش اومدن فرشته کوچولو

١٧ آپریل سال 2011 مصادف با 28 فروردین 1390 ... الان یک هفته می شه که من منتظر اتفاق ماهیانه ام هستم ولی خبری نیست. به بابایی گفتم شب بریم بیرون و بی بی چک بگیریم اولش بهم خندید و گفت امکان نداره البته خودم هم اصلا فکرش رو نمی کردم چون تو ماه گذشته ما فقط یک بار با هم بودیم و اون هم درست روز عید نوروز بود. شب که بی بی چک گرفتیم من بلافاصله تست کردم و دیدم هر دو خط خیلی پر رنگ  قرمز شد ... باورم نمی شد باباتو صدا کردم وقتی دید با تعجب گفت یعنی چی؟؟؟ حامله ای ؟؟ منم اشک تو چشام جمع شد و گفتم فکر کنم من و بغلم کرد و محکم فشارم داد :) . گفت بیا تا مطمئن نشدیم به کسی چیزی نگیم. فردای اون روز ما رفتیم کالج و بین کلاسها زنگ زدیم به یه دکتر...
28 فروردين 1390

تصمیمی برای سه نفره شدن

بعد از 6 ماه بودن در امریکا، 4 ماه به ایران سفر کردیم و مرداد ماه سال 89 به دالاس برگشتیم. الان درست نه سال می شه که از زندگی دو نفره ما می گذره و 1 سال هست که ما در امریکا، تگزاس، شهر دالاس زندگیمون رو شروع کردیم. بعد از کلی سختی کشیدن تو این کشور غریب و تحمل تنهایی ها و مشکلات به یه زندگی عادی و نرمال رسیدیم و تصمیم گرفتیم کوچولوی خوشگلی رو به این دنیا دعوت کنیم. تمام آزمایشها و اقدامات اولیه رو تو ایران پیش یکی از بهترین دکترها خانم دکتر فرشیده توحیدی که دکتر خاله هدیه ات هم هست انجام دادم و خدا رو شکر گفت هیچ مشکلی برای اومدن تو وجود نداره و انتظار ما از الان برای اومدنت شروع شد .... 
29 مهر 1389