فرشته کوچولو ...

زود گذشت ...

1391/2/6 11:16
نویسنده : هدا
959 بازدید
اشتراک گذاری
آتريا ٤ روز پيش واكسنهاي چهار ماهگيش رو زد و تا اومز بفهمه كه بايد گريه كنه يه بغض خيلي خوشگلي كرد از همون بغض هايي كه لب ورميچينه و چشماي گردش ٢ برابر مي شه و مژه هاي بلندش خيس مي شه ولي اشكي پايين نمياد ... بغلش كردم و با قربون صدقه رفتن دخترم خنده خوشگلش برگشت رو صورت قشنگش و خدارو شكر تب هم نكرد و خيلي راحت خوابيد 😍 فرشته مامان ٦ كيلو وزن و ٦٥ سانت قد داره و به قول دكترش همه حركات و شيطونيهاش بيشتر از سنشه و به ٦ ماهه ها شباهت داره و من هم كلي ذوق مرگ شدم چون تا حالا فكر مي كردم فقط خودم فكر مي كنم كارهاشو زودتر داره انجام مي ده 😊 ببخشيد عزيزم كه مامان تنبلت دير به دير اينجا سر مي زنه و وبلاگ فرشته اش رو آپديت مي كنه ، شرمنده آخه تو وقتي واسه مامان نمي زاري عزيز دلممممم 😜 خلاصههههههه امروز عشق مامان ٤ ماه و ٤ روزشه ( به تاريخ ميلادي) و براي اولين بار تونست هم خودش قلت بزنه رو شكمش و هم برعكس از رو شكم برگرده رو پشتش 😄 آخه تا امروز فقط بلد بود بر گرده رو شكم ... تنها بهانه زندگي من تويييييييييييييييييييييييي خدارو هزار مرتبه شكر كه يه فرشته سالم و صد البته زيبا رو به من هديه داد ( گاهي فكر مي كنم چه كار خوبي كردم كه خدا اين فرشته كوچولو رو به من هديه كرده ❤)
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)