فرشته کوچولو ...

تولد فرشته کوچولوی من

1390/10/6 22:19
نویسنده : هدا
851 بازدید
اشتراک گذاری

روز 18 دسامبر با مامان فاطی و مهتاب رفته بودیم خرید که حدود ساعت 1:30 احساس کردم دردم گرفته و رفتم خوابیدم رو مبلهای تخت خواب شو وسط مرکز خرید و تا ساعت 4:30 هر یک ساعت یکبار درد داشتم که به مامانی گفتم بریم خونه و برگشتیم خونه. از ساعت 4:30 تا 6 دردها شدن 15 دقیقه یکبار، بابایی زنگ زد به دکتر و دکترم هم گفت هر وقت شد 5 دقیقه یکبار بریم بیمارستان . من رفتم دوش گرفتم و آماده شدم برای رفتن به بیمارستان که حدودای ساعت 10 دردم شد هر 7 دقیقه یکبار و راه افتادیم سمت بیمارستان . ساعت 11 بستری شدم و دردها رو تحمل می کردم خیلی زیاد نبود ولی خوب کم هم نبود و تازه ساعت 1 نیمه شب (19 دسامبر) از نرس شیفت شب خواستم که بهم اپیدورال تزریق کنن و بعد از اون دیگه هیچ دردی رو حس نمی کردم و تا ساعت 6 صبح که دردهای شدیدی داشتم که نمی تونستم جلوی گریه ام رو بگیرم و بعد از معاینه پرستار بخش بهم گفت بچه سرش چرخیده و از لگن خارج شده و رفته سمت چپ کشاله ران و دردی رو تجربه کردم که تو عمرم فکرش رو هم نمی تونستم بکنم . با دوز دوبرابر اپیدورال و بی حسی کامل از شکم به پایین باز هم از درد زیاد گریه می کردم و ناله می کردم و تا یکساعت این درد ادامه داشت و ساعت حدودای هشت بود که دکتر گفت دهنه رحم 9 سانت باز شده و باید کمک کنم برای به دنیا آوردن فرشته کوچولوم . در تمام این مدت مامان و بابا و مازیار کنارم بودن و در این زمان بابا رفت بیرون ولی مامان و مازیار موندن تو اتاق . زور زدن های من از ساعت 11 شروع شد و بعد از حدود 20 بار زور زدن که هر بار باید سه بار نفس می گرفتن و فشار می آوردم بالاخره ساعت 11:38 دقیقه صبح روز 19 دسامبر مصادف با 9:8 دقیقه شب 28 آذر فرشته کوچولوی ما قدم مبارکش رو به این دنیا گذاشت و بهترین لحظه زندگیم رو تجربه کردم وقتی که گذاشتمش رو سینه ام و آتریای من با آرامش کامل خوابید .

دختر خوشگلم هیچ وقت هیچ کس رو به این اندازه دوست نداشتم و نخواهم داشت . من عاشقت هستم و آرزو می کنم همیشه سالم و شاد و موفق باشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مژگان
7 دی 90 0:52
مبارک باشه منم اسم آتریا واسه دخترم انتخاب کردم و داشتم تو اینترنت دنبال معنی اسمش و نینی های بودم که اسمشون آتریاست که وبلاگ شما رو دیدم از نوشتنتون خوشم اومد چند روزی هم هست که هرروز میاومدم ببینم آتریا شما به دنیا اومده الان که دیدم خیلی خوشحال شدم عزیزم بازم تبریک میگم امیدوارم آتریا من سالم به دنیا بیاد
مامان مسافر کوچولو(امیررضا)
11 دی 90 19:20
سلام هداجون قدم نو رسیده مبارک.امیدوارم لحظات خوب و خوشی با اتریای کوجولو داشته باشین