آتریای مامان خیلی شیطون شدی عزیزم . دیگه نه روزها می زاری بشینم و نه شبها می زاری بخوابم . همش داری وول می خوری یا به قول حنا می لولی شایدم به قول بابات فوتبالیست بشی و یا به قول عمه ات کاراته کار ... ولی هر چی که بشی و باشی عاشقتم عروسک مامان :))))
دلم چندتا ترک خورده ولی برام مهم نیست یادگاریهای خوبیه از این دوران.
چند روز پیش که دکتر بودم بازم 2 کیلو لاغر شده بودم . برام کلی آزمایش نوشت ولی همشون نرمال بود. نه دیابت بارداری دارم و نه فشارخون خدارو شکر. فقط هنوز حالت تهوع دارم و اشتهای زیادی به خوردن ندارم. تو این بارداری من هم خونریزی داشتم، هم ویار بد، هم تیروئید، هم حساسیت پوستی و هم کمردرد و سرگیجه با اینکه خیلی بد بود ولی همشون خاطراتی هستند از این روزهای با تو بودن :)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی